یکی از بزرگترین موانع در نوشتن ترس از قضاوت شدن است.
این ترس نه تنها در نوشتن بلکه در تمام ابعاد زندگی ما وجود دارد.
ما میترسیم چون انسانیم و انسان اجین با ترس است.
ما اگر هیچ ترسی نداشته باشیم زندگیمان به خطر میافتد.
انسان سالم ترس سالم دارد.
اما در مورد نوشتن. ما میترسیم چون داریم دریچه ذهن و افکارمان را برای دیگران باز میکنیم.
دریچهای که خیلی ها آن را پشت نقاب ظاهریشان مخفی نگه میدارند.
پس ترس ما یک امر طبیعی است. اما چون طبیعی است آیا باید به داد و بیدادهای این ترس طبیعی گوش دهیم و با او همراه شویم؟
ترس ما چه میگوید:
ترس یعنی اعلام خطر. او میگوید مواظب باش چون هر لحظه امکان دارد مورد حمله قرار بگیری. در زمان اجداد غار نشین ما حمله یعنی کشته شدن. البته هنوز هم حمله همین معنا را دارد! اما معمولا در مورد نوشتههای ما حملهها جانی و فیزیکی نیستند بلکه حمله روحی و روانیاست.(البته در مواقعی هم ممکن است مورد حمله فیزیکی قرار بگیریم).
وقتی کسی نوشتههای ما را میخواند در واقع دارد ذهن و افکار ما را میخواند. و اگر کسی سخنان ذهن ما را مورد قضاوت و تمسخر قرار دهد، یعنی دارد به روح و و روان ما حمله میکند و اگر روحیه لطیف و حساسی داشته باشیم با کوچکترین حمله نابود خواهیم شد. و این یعنی مرگ.
کدام نویسندهها بیشتر ترس از قضاوت شدن دارند؟
البته همه ما انسانها و نویسنده ها ترس از قضاوت شدن داریم. اما بیشتر نویسندههایی که شخصیت کمالگرا دارند یا اعتماد به نفس پایین دارند از قضاوت شدن میترسند. کمالگراها معیارهای سرسختانهای دارند. آنها از اشتباه کردن به شدت میترسند. شاید چون در کودکی والدی سخت گیر و تنبیه کننده داشتهاند و همیشه انگشت اشارهای مانند اسلحه آنها را نشانه گرفته است.
در مورد اعتماد به نفس، کسی که اعتماد به نفس نداشته باشد همیشه وابسته به نظر دیگران است. و وقتی دیگران مخالف گفتهها و نظر او باشند یعنی نابودی.
قضاوت یعنی حکم و داوری. و وقتی کسی نوشتههای ما را که سخن افکار و اندیشه ما است مورد قضاوت قرار میدهد یعنی دارد کل وجود و هستی ما را زیر سوال میبرد. و این برای یک کمالگرا یعنی اسلحه مغز او را نشانه گرفتهاست.
راهکار مقابله با ترس از قضاوت شدن در نوشتن
۱. زیاد بنویسم و مطالعه داشته باشیم. وقتی زیاد بنویسیم و همزمان مطالعه داشته باشیم کلمات و بیانات بهتری برای ارائه خواهیم داشت. و در مقابل اعتماد به نفس بیشتری برای انتشار به دست میآوریم.
۲. زندگی نامه و یادداشتهای نویسندگان بزرگ را بخوانیم. تا یادمان بماند آنها هم روزی مثل ما بودند و شروع کردند و شدند آن چیزی که الان هستند.
۳. خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم. هر انسانی ویژگی منحصر به فرد خودش را دارد. در نوشتن هم هر کس به سبک خاص خودش مینویسد. وقتی سعی نکنیم مانند دیگران باشیم (البته الگو برداری از نوشتههای بزرگان لازم و مناسب است) به نوشته و افکارمان تسلط داریم و این تسلط داشتن خودش اعتماد به نفس ما را در نوشتن و انتشار بالا میبرد.
۴. پذیرشمان را بالا ببریم، ما نمیتوانیم همه را از خود راضی نگه داریم. کسی که سعی داشته باشد همه را از خود راضی نگه دارد روان سالمی ندارد.
۵. هر کدام از ما به عنوان انسان حق اظهار نظر و ابراز وجود داریم. پس از حقی که داریم استفاده کنیم.
آخرین دیدگاهها