نوشته‌های من

ترس

الیزابت گیلبرت در کتاب«جادوی بزرگ» می‌گوید: “سرانجام متوجه شدم

ادامه مطلب »

پیغام برگ‌ها

دلم می‌خواهد برگ‌ها همینطور تلمبار شده در کوچه و خیابان‌های آبادی بمانند تا آدمیان بالاخره پیغامشان را از کُنجی و گوشه‌ای بشنوند و به جریان پر امتداد زندگی برگردند.

ادامه مطلب »

آینه‌ی شکسته

بار‌ها شده بود برای پیدا کردن وسیله‌ای روی طاقچه دستم به آینه خورده بود و تنم مور مور شده بود‌.

ادامه مطلب »